روستاي ديزج خليل علیا

متن مرتبط با «محمد» در سایت روستاي ديزج خليل علیا نوشته شده است

میرزا محمد مظلوم دیزجی

  • روحانی میرزا محمد مظلوم دیزجی که قبل از سال های 1330 در محله هشرفلوی دیزج خلیل به منبر می رفت و شبها برای سخنرانی یک فانونس همراه خود به بالای منبر می برد تا از روی کتاب و مستند مطلب بگوید.( اطلاعات تکمیلی نوشته خواهد شد),میرزا,محمد,مظلوم,دیزجی ...ادامه مطلب

  • lحجت الاسلام محمد علی جنتی دیزجی

  • روحانیون دیزج خلیل حجت الاسلام محمد علی جنتی روحانی ديزج خليل در اول مرداد ماه سال 1343 در يک خانواده مذهبی به دنيا آمده وتحصيلات ابتدائی را در دبستان مينوو راهنمائی و دبيرستان را در مدرسه رضا خورشيدی گزرانده ودر سال 1363در حالی که به قالی بافی نيز مشغول بوده موفق به اخذ ديپلم می شوند بعداز اخذ ديپلم در تهران وارد حوزه علميه آيه الله مجتهدی شده وضمن تحصیل علوم دينی از سال دوم علاوه بر تحصيل به تد,الاسلام,محمد,جنتی,دیزجی ...ادامه مطلب

  • مشهدی محمد علی

  • مشهدی محمد علی فرزند حاجی ، مردی ساده دل و با صفا , ...ادامه مطلب

  • سید محمد چاوشی

  • سید بزرگوار و مردی از تبار دیزج خلیل,سید محمد چاوشی,سید محمد چاوشیان تبریزی,سید محمد چاوشی نیا,سید محمد چاوشیان,سید محمد چاوشی زاده,دکتر سید محمد چاوشی,سید محمد چاووشی,سید محمد طاها چاوشی,سید محمد رضا چاوشی ها,سید محسن چاوشی ...ادامه مطلب

  • نسرین دخت.محمد

  • در اردیبهشت ماه سال 1393 مصاحبه کوتاهی با آقای محمد نسرین دخت بنا به سفارش یکی از دوستان ،در خصوص موضوع تاریخ خانوادگی ایشان ، نشستی کوتاه داشتم . محمد آقا با لبخندی ملیح و چهره ای گشاده در منزل پدری پذیرای ما شد.بعد از خوش و بش اولیه ، تعدادی مدارک قدیمیه را نشان داد که هرکدام جای مطالعه خاص خود را داشت. یکی از این اسناد شناسنامه مرحوم پدرشان نجف طالبی دیزجی متولد 1307 متوفی به سال 1345بود.همین شناسنامه مبنایی شد تا محمد آقا سوالات مختلف را با اشتیاق پاسخ دهد.علت تغییرفامیلی: زمانی که من به دنیا آمدم شناسنامه مرا از روی شناسنامه مادرم خیر النسا نصرین د,نسرین محمد دخت ...ادامه مطلب

  • ساعی. محمد حسین

  • محمد حسین عمو یک شیرینی قلمی یا شیرنی شمشیری بده یک پنجاه دیناری روی ترازو می انداختم و با تصور اینکه بهترین خرید را کرده ام در کوچه مشغول لیسیدن آن می شدم بعضی از روزها نیز یک شیشه یک لیتری سبز رنگ می بردم و به مبلغ یک ریال (یک لیتر) نفت می خریدم .میدانی این اختلاف مزه و بو از کجا بود . حاج محمد حسین ساعی که صاحب مغازه در همسایگی بود ماهی یک بشگه نفت خریداری می کرد و توسط یک درشکه اسبی از شبستر می آورد و در جلو مغازه میگذاشت و آن را با ظرف های اندازه گیری ی ک لیتری می فروخت وقتی بشکه بر اثر افتادن از درشکه سوراخ می شد با استفاده از خرما سوراخ های آ,محمد حسین ساعی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها