نسرین دخت.محمد

ساخت وبلاگ

در اردیبهشت ماه سال 1393 مصاحبه کوتاهی با آقای

محمد نسرین دخت بنا به سفارش یکی از دوستان ،در

خصوص موضوع تاریخ خانوادگی ایشان ، نشستی

کوتاه داشتم . محمد آقا با لبخندی ملیح و چهره ای گشاده در

منزل پدری پذیرای ما شد.بعد از خوش و بش اولیه ، تعدادی مدارک

قدیمیه را نشان داد که هرکدام جای مطالعه خاص خود را داشت. یکی از

این اسناد شناسنامه مرحوم پدرشان نجف طالبی دیزجی متولد 1307 متوفی

به سال 1345بود.همین شناسنامه مبنایی شد تا محمد آقا سوالات مختلف را با اشتیاق

پاسخ دهد.علت تغییرفامیلی: زمانی که من به دنیا آمدم شناسنامه مرا از روی

شناسنامه مادرم خیر النسا نصرین دخت صادر گرفته اند و همین منجر به تغییر

نام خانوادگی من با خواهران و برادرانم شده است.

در شناسنامه شما با خواهرتان دو قلو منظور شده اید :

درسته تاریخ تولد من و خواهرم از نظر روز و ماه و

سال اینگونه نشان میدهد ولی چون در گذشته

گرفتن سجل و ثبت تاریخ ها تابع یک

فرهنگ جدید و فرهنگ محیطی

بوده و ادارات ثبت هم چندان توجهی

به موضوعات نداشتند این اختلافات ثبتی

مشهود بوده مثلا تاریخ تولد پسر را کمتر وتاریخ

تولد دختر را بیشتر می نوشتند تا پسر دیرتر به سربازی

برود و دختر زود ازدواج کند و....، اگر دقت شود تاریخ تولد

پدرم 1307 و مادرم 1318 و من و خواهرم 1321 است در واقع

می شود تحلیل کرد که پدرم در 14 سالگی و مادرم در سه سالگی

صاحب فرزند شده اند در صورتی که شواهد دیگر نشان میدهد

که تمام این تاریخ ها دقیق نبوده.از دلایل اصلی می توانم

اشاره کنم به :1- پدرم اصالتا اهل این روستاست و

در دوران جوانی برای کار به باکو رفته و در آنجا

با هنر عکاسی آشنا و با خرید یک دستگاه

دوربین عکس برداری به محل برگشته و تنها عکاس منطقه بود

و یک فرد هم از دوستان وی در شبستر عکاسی می کرد.دوربین

وی از بین رفته و شیطانی ها ( نگاتیوها) را احتمالا برادرم داشته

باشد ، پدرم بعد از آمدن از باکو در روستا ازدواج کرده است .

2- مادرم همزمان با غارت گری جیلو ها( آسوری

های مقیم ترکیه عثمانی ) به سلماس وکهنه

شهر قدیم که در سال 1296شمسی

اتفاق افتاد که همین غارت گری ها همزمان با ورود

اسماعیل آقا سیمیتقو نیز بود که نا امنی های غیر قابل تحملی

در روستای(دیلمانج) دیلمقان سلماس یاکهنه شهر بوقوع می پیوندد

و مادر من به همراه تعدادی ازآشنایانش مجبور به مهاجرت شده ومادرم

درروستای دیزج خلیل علیا رحل اقامت می اندازد و بعد از سال

1309شمسی که زلزله ای ویرانگر کهنه شهر و 60

روستای اطراف آن را با خاک یکسان کرد دیگر

علاقه ای به برگشت به دیلمقان پیدا

نمی کند. وجود ایشان در روستا و با تایید خانواده مالکی ها

، پدرو مادرم با هم ازدواج می کنند . همین موضوعات نشان میدهد

که تاریخ های ثبت شده نمی تواند واقعی باشد و این امر دربین اکثر شناسنامه

های منطقه نیز صادق است.از پدر بگویید:

پدرم بعد از آمدن از باکو ، به شغل

عکاسی مشغول و همزمان اقدام

به سبد بافی و همینطور ساخت

لوازم خانگی سفالی می کند که

آثار کوره سفال پزی تا این اواخر

در حیاط خانه باقی بود. بدلیل علاقه وافر

به عکاسی ،انواع و اقسام گل های گلدانی

تهیه کرده بود تا در زمان گرفتن عکس از مردم

بتواند مناظر خوبی را در صحنه عکاسی داشته باشد

. چون در باکو با ساخت ساعت های شماطه

دار زنجیری آشنا شده بود با وسایل

ابتدایی یک ساعت ایستاده

شماته دار نیز در منزلمان ساخته بود

.من نیز سبد بافی را از پدرم فرا گرفته ام.

به دلیل خوش فکر بودن با استفاده از چوب

موفق شده بود برای اولین بار فرغون دستی را

در محل اختراع و بسازد که تا اوایل انقلاب نیز اکثر خانواده ها

با استفاده از همین نوع ابزار اقدام به حمل و نقل وسایل از جمله

محصولات باغی می نمودند.نحوه ساخت فرغون چوبی : از تنه ی

درخت که گردی شکل است ( دایره ) یک قطعه به قطر 20 یا 30

سانتی متر و به ضخامت 7 یا 10 سانتی متر بریده شده و مرکز

آن با ابزار سوراخ می شود. چوبی مقاوم در مقابل ساییدگی

با قطر 5 سانتی مترانتخاب و به طول 20 سانتی

متر به عنوان محور اصلی تهیه شود.2 عدد چوب

مقاوم در مقابل خمش با قطر 6 یا 7 سانتی

متربا طول 5/1 متر تهیه و تعدادی چوب

با قر 5 و با طول های مختلف از 15

سانت تا 70 سانت برش می دهیم . دور چوب حلقوی را با

لاستیک میخکوب و بعد از وصل محور و دو چوب 5/1نیمتری به

طرفین ،آمن را به شکل مثلث در تنظیم و چوبهای تهیه شده

را از کوچک به بزرگ با فاصله 15 یا 20 سانت بر آن میخ کرده

و به عنوان فرغون ( داشگا) استفاده می کنیم.مهری در

شناسنامه ثبت شده مبنی بر جیره بندی دهات در سال 1326:

اطلاعات جامعی از آن ندارم ولی فکر می کنم مربوط به بعد

از قحطی 6 تومان یا مر بوط به جنگ جهانی دوم است.

در پایان تعدادی از اشعار خود را ( بدون فرصت

بازنگری وویرایش و اصلاح) قرایت و جهت

ثبت در اختیارمان گذاشت که خارج از

قواعد شعری ،هربیت آنها گویای

تاریخ و فرهنگ گذشته است.

که تقدیمتان خواهد شد.

از همکاری ایشان و خانواد ه محترمشان متشکریم.

اشعاربدون فرصت ویرایش و اصلاح و بازنگری

بیرحاج آقااوغلی مشمدعلی واریدور

مشمدعلی بیرقلبی پاک کشیدور

چورچوپو یغماق اونون ایشیدور

سفردن گلنی گوروش ادیب چایین ایچردی

اودا پولینی پولسیزدان یاخچی سچردی

پول ویرسیدون سندن تیز الاردی

خلوت یرده پولاری بیرسایاردی

دیسیدون فلانی پول کتیریب

الیندکی آغاجینان وراردی

هله کی واراونا نذیر دییلر

بلکم قران احسان ویرلر

منده یازدیم او نان بیریاد اولسون

ذکر صلوات ایله سندن شاد اولسون.

هاردا دی یونس عمو میداندا خان خان اویون قورسون

کند مردمون باشینا یغوب شادلیق محملی قورسون

مشه قلی عمو وزیر اولوب مرتضی عمو وکیلی اولسون

یونس عمو مهرون وروب مشه قلی امضا سین ورسون

میداندا دار آغاجین قورب بلکه محرم علینی دارا ورسون

گچنلرده پول پارا ایندی جه یوخدی

اما اورکلرده محبت بوندان چوخودی

سید جواد بیبی اوغلی دامدا مناجات دیین زمان

قربانعلی عمواغلی صبح چاغی اذان ورن زمان

حمزه عمواوغلی اوباشدا شیپورچالدیران زمان

اروش لیقدا گیدیب گلمگ بوندان چوخیدی

او زماندا رادیو و تلویزیون بوقدر یوخیدی

-

گل سنه دیدیم تقی داداشدان قیزیل دیشلی یاغجی یولداشدان

سوپرگه باغلاردی چوپ دن آغاشدان چوخ سووردی شادلیق اولان مجلسی

خوش دانیشماق خوش دیندیرمک دوستینی

تقی بی بی اوغلی قورودلاری خومچالاردا ازردی

سوندان قرودلاری سوزلیک لردن گوزل سوزردی

کربلا فاطمه خالا قورود آشی پیشریب اوزلرینی بزردی

نعنا داغینان گوزل گوچگ بزردی

هایاندا قالوب او لذتی آشالار

ساخسی چاناق آغاش قاشیقلار

ایندی ییروک بریزیلدن گلن مال اتینن

داخی ایتیرمشوق اغزیمزیون لذتین

تاپامروق خومچالاردا قوورقانون دادینی

گورمیریم ایسی اوتلی شوربا ،اوییج اتینی

روستاي ديزج خليل علیا...
ما را در سایت روستاي ديزج خليل علیا دنبال می کنید

برچسب : نسرین محمد دخت, نویسنده : 0dizajkhalil0 بازدید : 263 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 21:23